رضایت خداوند از بنده

کـــــــــــافـــی نــــت عصــــــــر جـــــــدیـــــــــــد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه فی جمله اولیائک
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آیا از مطالب وبلاگ راضی هستید؟

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 28
بازدید هفته : 187
بازدید ماه : 186
بازدید کل : 28545
تعداد مطالب : 339
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1


لوگوی حمایتی حضرت مهدی

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com

رضایت خداوند از بنده
نویسنده : منتظر...
تاریخ : یک شنبه 18 خرداد 1393

پیامبر می فرماید : اگر می خواهید که خدا شما را دوست بدارد و محبوب خدا بشوید ، پشت سر من پیامبر راه بیفتید و در رفتارها من را الگو قرا بدهید . ببینید که من چه کار می کنم و چه رفتاری با مردم دارم ، شما هم همان رفتار را داشته باشید . اگر می خواهید اساسی ترین عامل اصلی در جلب رضایت الهی و لبخند خدا را در زندگی احساس بکنیم ، ببینید حضور این ابعاد در زندگی چقدر پررنگ است . ائمه چقدر قشنگ نسخه ها را پیچیده اند و دست ما داده اند یا دارو داده اند و کافی که ما آنرا مصرف کنیم . گاهی پزشک دارو می نویسد که این دو مرحله به سلامت مانده است یعنی من دارو تهیه بکنم و اگر داروی درست را به من دادند ، آنرا مصرف کنم . گاهی داروی آماده شده را به ما می دهند و می گویند که آنرا مصرف کنید . کسی که این دارو را می دهد هیچ اشتباهی در تعیین مقدار آن نکرده اند . دستور العمل ائمه دارو است و کافی است که آنرا مصرف کنید و لازم نیست که شما این دارو را بگیرید و در تهیه این دارو برنامه ریزی کنید . شما دقیقا این مطالب را پیاد کن ، آرامش و ایمان پیدا می کنی و به سمت خدا حرکت می کنی . این را دقیقا در وجودت پیاده کن . قرآن شفا الصدور است یعنی چیزهایی که در قرآن گفته ام در زندگی ات پیاده کن و کنار آن اما و اگر نگذار . فقط کافی است که شما اینها را پیاده کنی . گر کام تو برنیامد آنگه گله کن . متن خالص آن چیزی که در پیام وحی و کلام معصوم است را پیاده کن . کلیدی ترین نکته این است که آنها را عمل کنیم . ابوحمزه ی ثمالی از امام باقر (ع) نقل می کند که اگر چهار چیز در شما باشد به ایمان ، اعتقاد و پایبندی شما به اسلام کمک می کند و گناهانت پاک می شود ، در حالی پروردگارت را ملاقات می کنی که خدا از تو راضی است و اگر سرتا پا در گناه باشی خدا همه را می ریزد . (مثل اینکه می گوییم که چرا ناراحت هستی ؟ می گوید که کثیف هستم . می گوییم اشکالی ندارد برو حمام و دوش بگیر . اگر شما دوش بگیری اگر از سر تا پا هم کثیف باشی همه پاک می شود .) یکی اینکه آنچه بین خود و خدایت قرار گذاشته ای به آن وفا کن . دوجور قرارداد داریم .یک جور قرار دادهایی است که بین خودت و خدا می گذاری که اگر چنین شد من چنان می کنم . حالا یا بصورت عهد یا نذر یا قسم بوده است . یکسری تعهداتی بین خودمان و خدا گذاشته ایم که یادمان نیست . قرآن می فرماید : آیا من این پیمان را با بشر نبستم که شیطان را پیروی نکنند و دنبال آلودگی ها نروند ؟ در اینجا راحت می شود آنرا یادآوری کرد . یک وقت شما خوابی را دیده اید و صبح وقتی بلند می شوید اصلا هیچ چیزی از خواب به یاد شما نمی آید . اما ممکن است یکسری تلنگرهایی در فضای روزانه برای شما پیش بیاید و کم کم شما را به فکر فرو ببرد ، و صحنه ی خواب به ذهن شما برمی گردد . ما در توصیه های دینی داریم که با خودتان خلوت کنید و پای صحبت دل تان بنشینید ، این قدر دل را مشغول مسائل جانبی نکنید زیرا این کار باعث می شود که مطالب به یاد شما نیاید . این قدر تاکید شده که در دعا و نماز حضور قلب داشته باشید . وقتی می خواهی با خدا حرف بزنی حضور قلب داشته باش . وقتی قرآن می خوانی در آن تدبر و تفکر کن . اینها برای این است که فضای یاد آوری باشد . خیلی چیزها را به خدا قول داده ای و یادت رفته است . چه چیزی باعث شده که اینها یادت برود ؟ جذابیت های دنیایی . فرض کنید که خانم به آقا می گوید که این جنس ها را برای منزل بخر ، آقا بیرون می رود و همه جا را نگاه می کند و به همه چیز توجه می کند و بعد خسته می شود و به خانه می آید و یادش می رود که جنس ها را بخرد . و بطور کل فراموش می کند زیرا اصلا روی آن تمرکز نکرده بود . خدا پیامک و زنگ زیادی به ما می زند و مرتب هشدارها را در زندگی ایجاد می کند ، مرگ و میرها ، مرض ها ، همه ی اینها هشدار است . خدا می فرماید که خیلی فراموشکار و سخت شده ای . قرآن می فرماید : ما بلاها را می فرستیم تا نرم بشوند . خدا وحی می فرستد که بیدار شو و تفکر کن ولی انسان هیچ حاضر نیست که آنرا بخواند . قرآن پیام خداست . من مسلمان که حاضر نیستم این پیام را دریافت کنم و این باعث می شود که غضب خداوند فعال بشود . پس یک تعهداتی که آگاهانه بین خودمان و خدا داریم و یکسری تعهداتی که بر حسب فطرت ما در نهاد ما گذاشته شده است . خدا ما را در این دنیا خلق نکرد که حیوانیت از آن در بیاید . خدا ما را خلق کرد و این امکانات را در اختیار ما گذاشت تا فراتر از فرشته و ملک از آن دربیاید . حالا من بیایم و به همه اینها پشت و بی اعتنایی بکنم . مسلم است که در حال رضایت نمی توانم خدا را ملاقات کنم . حداقل آن این است که به تعهدات شعور ظاهر عمل کنم . هر دو عهد با خداست . یکی عهد آگاهانه با خداست و یکی عهدی که با شعور باطنی است که باید آنرا فعال کنم . وقتی خودمان یا بچه مان بیمار می شود می گوییم : یا ابوالفضل . فردا حواست باشد به این یا ابوالفضل گفتن . اینها را یادمان نرود . می فرماید : با مردم با صداقت برخورد کنید . این قدر زبان را به دروغ و کلک نچرخانیم . وقتی ما مرتب به یکدیگر دروغ می گوییم فکر می کنیم که کلاه سر چه کسی می گذاریم ؟ کلاه سرخودمان می گذاریم . من با دروغ گفتن یک شخصیت دو رخ برای خودم خلق می کنم . اصل دروغ دو رُخ بوده است بعد دوروخ و بعد دروغ شده است . تطور کلمه این جوری بوده است . واقعیت چیز دیگری است ولی من چیز دیگری را به شما می گویم . از این دو رخ سازی خودم چه نفعی می خواهم ببرم ؟ دروغ گویی من دستکاری در سیستم هویتی من است . داریم که در روز قیامت افراد دروغگو زبانهای شان از پشت سر در می آید و چهره های کریه و بدمنظر دارند . اگر ما با صداقت برخورد کنیم موجب اعتماد سازی می شود . و هر چه بگوییم مورد قبول همه است . اگر دروغ به یکدیگر تحویل هم دادیم ، دیگر نمی توانیم به یکدیگر تکیه کنیم و اعتماد را خُرد می کنیم . وقتی در خانواده نتوانستیم به یکدیگر تکیه کنیم آن خانواده می شود چند مهره بدون تکیه به یکدیگر و آن دیگر خانواده نیست . این خانواده ها ظاهرا مهره هایی در کنار یکدیگر هستند و خیلی زود از هم جدا می شوند . یک برج تمام اعضای ساختمانش به یکدیگر تکیه کرده اند و به همدیگر راست می گویند . ستون هایش می گویند که من این قدر می توانم تحمل وزن بکنم و دیوارها هم می گویند که این قدرمقاومت دارم و پای آن ایستاده ام . آقای مهندس این برج اینها را محاسبه می کند . محاسبه یعنی دریافت صداقت این موجودات تکوینی که این چقدر می تواند مقاومت داشته باشد . میزان مقاومتش را حساب می کند .اگر این مقدار شن و سیمان و آب با هم مخلوط بشود این قدر قدرت مقاومت دارد اگر آنرا کم یا زیاد بکنی دروغ می شود . ظاهرش نشان می دهد که سیمان است ولی شن و آب اضافه قاطی آن کرده ای ، مطمئنا جواب نمی دهد . و روزی روی سر خودش خراب می شود . ما سعی کنیم که میزان مقاومت هایی که خدا در سالم سازی هویت ما ایجاد کرده درست بهره ببریم و صداقت یکی از آنهاست . در امور خانواده می توانیم با صداقت زندگی کنیم و محکم بهم بچسبیم و خانواده را حفظ کنیم . نکته ی سوم می فرماید : با حیا زندگی کنیم . آن چیزی که در عرف اسلامی ماست نه آن چیزی که در عرف اجتماعی ها است . شاید اجتماع آلوده باشد و ما باید همرنگ جماعت بشویم که این اشتباه است . ما باید همرنگ جماعت عقلاء بشویم . هیچ گاه عقل و شرع نمی گوید که مطلقا همرنگ جماعت بشویید ، شاید این جماعت بخواهند خودکشی کنند . باید همرنگ جماعت هایی بشویم که پایبندهای اولیه ی انسانی را دارند . اگر انسان بر اساس اقتضائات انسانی حتی قبل از اینکه بخواهد شرعی و اسلامی زندگی کند بعنوان یک انسان که هست . اصلا من هیچ دینی را قبول ندارم ولی قبول دارم که انسان هستم و اگر بخواهم بر اساس اصول انسانیت پایبند باشم اصول انسانی چنین چیزی را نمی پسندد . انسانیت یک سری بایدهایی را به حکم انسان بودن قبول کرده است . به حکم انسانیت اگر شما در هر قوم و ملیتی بروید می گوید که ظلم و ستم نکن . در هر قوم و ملتی می گوید که تجاوز به حقوق دیگران ، دروغ بد است .اینها چیزهای عمومی است . لازم نیست که ما اینها را با ادبیات دینی بپذیریم . انسان باید از رفتارهای زشت حیا داشته باشد . بعضی ها فکر می کنند که اگر رفتارهای زشت را بیشتر کنند ، این یک نماد اجتماعی پیدا می کند . جامعه ی انسانی بی بند و باری را قبول نمی کند . اگر شما به کشورهایی که مسلمان نیستند و اصلا دینی ندارد بروید و آمار بگیرید که آیا واقعا آنها بی بند وباری را می پسندند و اسم آنرا آزادی می گذارند ؟ آنها بر حسب فرهنگ انسانی یکسری خط کشی هایی را قبول دارند . اگر شما در هر فرهنگی بروید خیلی از رفتارهایی که در شرع ما حرام است ، اگر اینها را در بین عقلاء آنها ببرید آنها هم قبول می کنند زیرا آنها چارچوب هایی دارند . ما می گوییم دین اسلام دین جهانی خواهد شد چون با همین ادبیات حرف زده است . با ادبیات عقلی و فطری صحبت کرده است . اگر ما این فطرت ها را بشورانیم ای ادبیات را قبول می کنند . در خطبه ی اول نهج البلاغه می فرماید :انبیاء آمده اند که عقل نظری و عقل عملی را در ما زنده کنند . یعنی می آیند عقول انسانها را فعال کنند و انسان وقتی با عقل فعال شده نه با عقل در زندان به مسائل نگاه کند خیلی از آلودگی ها را قبول نمی کند . اگر انسان بر اساس فطرت پاک انسانی بخواهد فکر بکند ، کجا منطق تجاوز به ناموس دیگران را قبول دارد ؟ کجا مرزشکنی های اخلاقی را قبول می کنند ؟ در ادبیات دینی ما اینها زشت است . ما سعی کنیم که اینها را انجام ندهیم . نکته چهارم می فرماید : بد اخلاقی . چرا باید این قدر آمار طلاق های فیزیک ،عاطفی، فرهنگی و روحی و روانی بالا باشد ؟ ریشه ی همه اینها در بداخلاقی هاست .وقتی ریشه ی این طلاق ها را بررسی می کنیم می بینیم که ریشه اش بداخلاقی است . بداخلاقی باعث می شود که بدترین بمب برای انفجار عواطف و روابط و انفجار تعاملات زیبایی که اسلام این قدر روی آن تاکید کرده است بداخلاقی است . در روایت داریم که خدا همه ی گناهان را به جزء بداخلاقی می بخشد . یعنی اگر بداخلاق شدی مواظب باشد که ممکن است این قدر خراب کنی که به توبه هم نرسی . اگر انسان بداخلاق توبه کند و ازاین به بعد خوش اخلاق باشد طبعا خدا او را می بخشد . وقتی بداخلاقی می کنی حقوق دیگران را ضایع می کنی . اگر اخلاقت را عوض کنی آرام می گیری . تا مادامی که این بداخلاقی در وجودت هست خواب و آرامش نداری و آنرا از تو می گیرد . کل رسالت دینی ما مکارم اخلاق است که پیامبر در یک کلمه گفته است . پیامبر فرمود که من مبعوث شدم برای اینکه شما نماز بخوانید ، روزه بگیرد ، حج بروید ولی من از مجموعه ای که از پیش خدا برای شما آورده ام از درون شما مکارم اخلاقی را تولید کنم . و شما مرکز مولد اخلاقی بشوید . کارخانه ای درست کنم که از آن کرامات صادر بشود . خدا به پیامبر می گوید خلق عظیم و روی این صفت پیامبر دست می گذارد . خدا فرمود که اگر تو بد اخلاقی می کردی نمی توانستی اجتماع را دور خودت جمع کنی . نکته ای که خیلی از بینندگان از آن رنج می برند این است که می گویند که مااز گناه توبه کردیم ولی این گناه از جلوی چشم ما کنار نمی رود . در روایات داریم که یکی از نشانه ها یی که خداوند عبدش را دوست دارد این است که بنده خوبی هایش را فراموش می کند و بدی هایش را مدنظر می آورد که مبادا عجب و غرور او را بگیرد . وقتی کسی احساس شرمندگی بکند این خوب است . خوب است که این احساس های قشنگ را بعد از مرگ داشته باشیم زیرا آنجا دیگر عُجب نیست . پس اگر خلاف کردند و این خلاف در ذهن شان آنها را اذیت می کند نگران نباشند چون این جلوی عجب و غرور را می گیرد. در روایات داریم که بدی ها را مرتب جلوی چشم او می گذارد . مبادا که آنرا تکرار کند و به سمت بدتر از اینها برود و آنرا تکرار کند . این چراغ قرمز مرتب کار می کند و اگر کار نکند ممکن است که شما دوباره دنبال گناه بروید .

سخنان حجت الاسلام والمسلمین مهندسی در برنامه سمت خدا مورخ 25 اردیبهشت 1390

 از سایت یا مجیر



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کـــــــــــا




آمار مطالب

:: کل مطالب : 339
:: کل نظرات : 17

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 31
:: باردید دیروز : 28
:: بازدید هفته : 187
:: بازدید ماه : 186
:: بازدید سال : 1902
:: بازدید کلی : 28545

RSS

Powered By
loxblog.Com